منفیلغتنامه دهخدامنفی . [ م َ فا ] (ع اِ) جای توقف کسی که اخراج بلد شده باشد. (ناظم الاطباء). آنجای که کسی را بدانجا نفی کرده باشند. محل نفی کردن کسی . محل نفی . محل تبعید. تبعیدگاه . (یادداشت مرحوم دهخدا). جایی که کسی را بدانجا نفی کرده باشند. (از اقرب الموارد) :
منفیلغتنامه دهخدامنفی . [ م َ فی ی /م َ ] (ع ص ) نیست کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). || نفی شده . مقابل مثبت . (یادداشت مرحوم دهخدا).- جواب منفی ؛ پاسخ غیرمثبت .- فعل منفی ؛ فعلی که مسبوق به ادات نفی ب
شکارگری منفی،شکار منفیnegative predationواژههای مصوب فرهنگستانکاهش موضعی جمعیت شکار در پاسخ به افزایش تراکم جمعیت شکارگر
حجر منفیلغتنامه دهخداحجر منفی . [ ح َ ج َرِ م ِ ن ِ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) حکیم مؤمن گوید: بنون بعد از میم و قبل از فا، سنگی است که از نواحی مصر آرند شبیه بسنگ ریزه و ابلق از الوان مختلفه ، طلای سائیده ٔ او با آب باعث بی حسی عضو میگردد -انتهی . داود ضریر انطاکی در تذکره گوید: قیل انه کالزیتون
شکارگری منفی،شکار منفیnegative predationواژههای مصوب فرهنگستانکاهش موضعی جمعیت شکار در پاسخ به افزایش تراکم جمعیت شکارگر
منفیسلغتنامه دهخدامنفیس . [ مِم ْ ] (اِخ ) مِنِف . ممفیس . پایتخت قدیم مصر. (یادداشت مرحوم دهخدا). شهری در مصر باستان و بر کنار نیل که بر بالای دلتا و پایتخت قدیمی کشور بوده است . 700000 تن سکنه داشت و اکنون بر روی آن شهر کهن ، قصبه ٔ «میت رمینه » بنا شده که آ
حجر منفیلغتنامه دهخداحجر منفی . [ ح َ ج َرِ م ِ ن ِ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) حکیم مؤمن گوید: بنون بعد از میم و قبل از فا، سنگی است که از نواحی مصر آرند شبیه بسنگ ریزه و ابلق از الوان مختلفه ، طلای سائیده ٔ او با آب باعث بی حسی عضو میگردد -انتهی . داود ضریر انطاکی در تذکره گوید: قیل انه کالزیتون
منفی بافلغتنامه دهخدامنفی باف . [ م َ ] (نف مرکب ) آدمی که همیشه آیه ٔ یأس می خواند و جنبه ٔ منفی کار را می بیند و می گیرد و حتی المقدور از انجام دادن کار یا اظهار امیدواری درباره ٔ آن خودداری می کند و بیشتر به شرح معایب و موانع و مشکلات آن می پردازد. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ).
منفی بافیلغتنامه دهخدامنفی بافی . [ م َ ] (حامص مرکب ) کار آدم منفی باف . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). صفت و حالت منفی باف . رجوع به منفی باف شود.
منفیسلغتنامه دهخدامنفیس . [ مِم ْ ] (اِخ ) مِنِف . ممفیس . پایتخت قدیم مصر. (یادداشت مرحوم دهخدا). شهری در مصر باستان و بر کنار نیل که بر بالای دلتا و پایتخت قدیمی کشور بوده است . 700000 تن سکنه داشت و اکنون بر روی آن شهر کهن ، قصبه ٔ «میت رمینه » بنا شده که آ
حجر منفیلغتنامه دهخداحجر منفی . [ ح َ ج َرِ م ِ ن ِ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) حکیم مؤمن گوید: بنون بعد از میم و قبل از فا، سنگی است که از نواحی مصر آرند شبیه بسنگ ریزه و ابلق از الوان مختلفه ، طلای سائیده ٔ او با آب باعث بی حسی عضو میگردد -انتهی . داود ضریر انطاکی در تذکره گوید: قیل انه کالزیتون
طرف منفیلغتنامه دهخداطرف منفی .[ طَ رَ ف ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در مناظرات و دعاوی حقوقی بر کسی اطلاق شود که منکر موضوع است .
برشکار نسخۀ منفیnegative cutter, negative matcher, negative conformerواژههای مصوب فرهنگستانشخصی که برش نسخۀ منفی را براساس نسخۀ تدوین نهایی بر عهده دارد