گلدارلغتنامه دهخداگلدار. [ گ ُ ] (نف مرکب ) منقوش به صورت گل و غیره : اطلس گلدار منقوش . مخمل گلدار. منقوش به نقوش از گل و غیر آن . مقابل ساده .
depictsدیکشنری انگلیسی به فارسینشان می دهد، شرح دادن، نمایش دادن، مجسم کردن، نقش کردن، رسم کردن، منقوش کردن