مهارشهفرهنگ فارسی معین(مَ رَ شَ یا رِ ش ) [ ع . مهارشة ] (مص م .) بر یکدیگر برانگیختن (سگان و جز آن ها را).
محارشةلغتنامه دهخدامحارشة. [ م ُ رَ ش َ ] (ع مص ) آزردن و خراشیدن . (ناظم الاطباء). || ستیزیدن . (از لسان العرب ). || در گوش نهادن . (ناظم الاطباء). در فرهنگهای دیگر این معنی دیده نشد.
مهارشةلغتنامه دهخدامهارشة. [ م ُ رَ ش َ ] (ع مص ) مهارشت . بر یکدیگر برانگیختن سگان را. هراش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). محارشه . (زوزنی ). || تباهی افکندن میان مردم . (آنندراج ). || بر یکدیگر برجستن و حمله کردن . مخاصمه . (از اقرب الموارد) :</
مهارشتلغتنامه دهخدامهارشت . [ م ُ رَ / رِ ش َ ] (از ع ، اِمص ) مهارشة. رجوع به مهارشة شود : بابی زمانی به مناوشت و مهارشت بایستاد و عاقبت منهزم و شکسته بیرون رفت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 268).
مهارشةلغتنامه دهخدامهارشة. [ م ُ رَ ش َ ] (ع مص ) مهارشت . بر یکدیگر برانگیختن سگان را. هراش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). محارشه . (زوزنی ). || تباهی افکندن میان مردم . (آنندراج ). || بر یکدیگر برجستن و حمله کردن . مخاصمه . (از اقرب الموارد) :</
کش کش کردنلغتنامه دهخداکش کش کردن . [ ک ِ ک ِ/ ک ُ ک ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سگی را با گفتن کش کش بر سگی یا کسی برآغالیدن . (یادداشت مؤلف ). مُحارَشَة. مُهارَشَة. تَحریش . || برآغالیدن بطور مطلق . (یادداشت مؤلف ). || راندن مرغ خانگی یا مرغان دیگر با گفتن کش کش . رج