لغتنامه دهخدا
جدف . [ ج َ دَ ] (ع اِ) گور. (منتهی الارب ) (آنندراج ). قبر. (قطر المحیط) (آنندراج ) (شرح قاموس ). قبر و آن اِبدال جدث است . (از اقرب الموارد)(آنندراج ). ج ، اَجداف . (اقرب الموارد) (لسان العرب )(منتهی الارب ). و گروهی این جمع را مکروه دارند و گویند، بواسطه ٔ ضعفی که در اثر ا