مهرنگارفرهنگ نامها(تلفظ: mehr negār) (مهر = خورشید + نگار = (به مجاز) معشوق زیباروی ، دختر یا زنِ زیباروی ، بت ، صنم) ، روی هم به معنی خورشید زیباروی ؛ (به مجاز) زیباروی درخشان.
مهرجردلغتنامه دهخدامهرجرد. [ م ِ ج ِ ] (اِخ ) دهی به حدود یزد: مهرنگار در کنار میبد دهی دیگر بساخت و آن را مهرجرد نام کرد یعنی مهرگرد. (تاریخ یزد).
مهریزفرهنگ نامها(تلفظ: mehriz) نام شهری در استان یزد که در گذشته مهرگرد ، مهریگرد ، مهرجرد ، مهریجرد ، میگرد و میجرد نامیده میشده است و بنای آن را به مهرنگار ، دختر انوشیروان ، پادشاه ساسانی نسبت دادهاند .
خانزاده بیگملغتنامه دهخداخانزاده بیگم . [دَ / دِ ب ِ گ ُ ] (اِخ ) نام زن سلطان احمد فرزند سلطان ابوسعید گورکان است . این زن نسبتش به خانزادگان ترمذ اتصال می یافت . سلطان احمد در مدت حیات خود شش زن گرفت به اسامی زیر: 1 - مهرنگار خانم