ترجمه مقاله

مهیا

mohayyā

۱. حاضر؛ آماده؛ مستعد.
۲. شایسته؛ مناسب.

آماده، تهیه، حاضر، سازمند، فراهم، مستعد، معد، بسیجیده ≠ نامهیا

آماده

ترجمه مقاله