ترجمه مقاله

موازنه

movāzene

۱. هم‌وزن کردن؛ سنجیدن دوچیز و برابر کردن آن‌ها با هم.
۲. (ادبی) در بدیع، آوردن کلماتی هم‌وزن در دو مصراع، مانندِ این شعر: آن‌که بیرون برد رفعش چین ز ر‌خسار سپر / و آن‌که دور افکند عدلش خم ز ابروی کمان ـ پرتوی از رٲی او پیرایۀ خورشیدوماه / نکته‌ای از لفظ او سرمایۀ دریاوکان (ظهیر فاریابی: ۱۳۹)؛ مماثله.

۱. تعادل، تعادل، توازن، همسنگی
۲. سنجش، مقایسه ≠ عدمتوازن

برابری، همسنگ

ترجمه مقاله