مواشکةلغتنامه دهخدامواشکة. [ م ُ ش َ ک َ ] (ع مص ) شتاب رفتن (لغت ردیه است ). (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ).
مواشکةلغتنامه دهخدامواشکة. [ م ُ ش ِ ک َ ] (ع ص ) مؤنث مواشک .(منتهی الارب ). زن شتابنده ٔ تیزرو. (ناظم الاطباء).
مواسقةلغتنامه دهخدامواسقة.[ م ُ س َ ق َ ] (ع مص ) همسنگ برآمدن در معارضه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || به سوی یکدیگر آهنگ کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
وشاکلغتنامه دهخداوشاک . [ وِ ] (ع اِمص ) سرعة. (اقرب الموارد). تیزرو و شتابی . اسم است مواشکه را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تیزروی و شتابی . (آنندراج ). || (مص ) شتابی کردن در کار. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).