مواظبلغتنامه دهخدامواظب . [ م ُ ظِ ] (ع ص ) پیوسته در کار. (ناظم الاطباء). مواکظ. مداومت کننده . (از یادداشت مؤلف ). مشغول و ملازم و پیوسته در کار و ثابت و پایدار و متوجه ومراقب . (ناظم الاطباء). مشرف . مراقب . بر کاری دایم ایستاده . (یادداشت مؤلف ). معاود. (یادداشت مؤلف ).
مواظبدیکشنری فارسی به انگلیسیalert, attentive, cautious, heedful, jealous, leery, sharp-sighted, shy, wary, watchful, wide-awake
مواجبلغتنامه دهخدامواجب . [ م َ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ موجب . (از ناظم الاطباء). و رجوع به موجب شود. || کشتی گاه قوم و مصارع آنها. گویند خرج القوم الی مواجبهم ؛ ای مصارعهم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || ج ِ موجَب . که اسم مفعول است . گویند هذا اقل مواجب الاخوة؛ ای ایسر ما توجبه . (از اقرب الموا
مواظبهلغتنامه دهخدامواظبه . [ م ُ ظَ ب َ / ظِ ب ِ ] (از ع ، اِمص ) نوبه ای که هر روز آید. (ناظم الاطباء).- حمای مواظبة ؛ حمای نائبه ٔ هر روز. (یادداشت مؤلف ).
مواظبةلغتنامه دهخدامواظبة. [ م ُ ظَ ب َ ] (ع مص ) پیوسته بودن بر کاری . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ). مواکظة. (تاج المصادر). مداومت کردن بر کاری . دایم بر یک کار بودن و همیشه کردن کاری و مداومت نمودن بر کاری . (غیاث ). بر کاری بایستادن . (تاج المصادر بیهقی ). || تیمار داشتن . (منتهی
مواظبتلغتنامه دهخدامواظبت . [ م ُ ظَ / ظِ ب َ ] (از ع ، اِمص ) پیوستگی و مراقبت و همیشگی و مداومت . ملازمت و توجه و اشتغال . (ناظم الاطباء). پیوسته بودن بر کاری . لازم گرفتن . محافظت . مراقبت . تیمار داشتن . (یادداشت مؤلف ) : در صبر و م
مواظبتینلغتنامه دهخدامواظبتین . [ م ُ ظَ ب َ ت َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ مواظبة. تب نوبه که هر روز دو بار آید. (ناظم الاطباء).
مواظباًلغتنامه دهخدامواظباً. [ م ُ ظِ بَن ْ ] (ع ق ) دایماً و علی الدوام و همیشه و همواره و پیوسته . (ناظم الاطباء). مشرفاً. مراقباً. و رجوع به مواظب شود.
مواظبهلغتنامه دهخدامواظبه . [ م ُ ظَ ب َ / ظِ ب ِ ] (از ع ، اِمص ) نوبه ای که هر روز آید. (ناظم الاطباء).- حمای مواظبة ؛ حمای نائبه ٔ هر روز. (یادداشت مؤلف ).
مواظبةلغتنامه دهخدامواظبة. [ م ُ ظَ ب َ ] (ع مص ) پیوسته بودن بر کاری . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ). مواکظة. (تاج المصادر). مداومت کردن بر کاری . دایم بر یک کار بودن و همیشه کردن کاری و مداومت نمودن بر کاری . (غیاث ). بر کاری بایستادن . (تاج المصادر بیهقی ). || تیمار داشتن . (منتهی
مواظبتلغتنامه دهخدامواظبت . [ م ُ ظَ / ظِ ب َ ] (از ع ، اِمص ) پیوستگی و مراقبت و همیشگی و مداومت . ملازمت و توجه و اشتغال . (ناظم الاطباء). پیوسته بودن بر کاری . لازم گرفتن . محافظت . مراقبت . تیمار داشتن . (یادداشت مؤلف ) : در صبر و م
مواظبتینلغتنامه دهخدامواظبتین . [ م ُ ظَ ب َ ت َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ مواظبة. تب نوبه که هر روز دو بار آید. (ناظم الاطباء).
مواظباًلغتنامه دهخدامواظباً. [ م ُ ظِ بَن ْ ] (ع ق ) دایماً و علی الدوام و همیشه و همواره و پیوسته . (ناظم الاطباء). مشرفاً. مراقباً. و رجوع به مواظب شود.