قوۀ قهریهforce majeurواژههای مصوب فرهنگستانرویدادی غیرقابلپیشبینی و غیرقابلاجتناب که به عدم انجام تعهد منجر شود
مئزارلغتنامه دهخدامئزار. [ م ِءْ ] (ع اِ) مئزر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (اقرب الموارد). رجوع به مئزر شود.
مجارلغتنامه دهخدامجار. [ م ِ ] (ع اِ) رسن پای بند شتر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عقال و رسن پای بند شتر. (ناظم الاطباء). || (مص ) افزون گرفتن در خرید و فروخت . مماجرة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).