مکافات

mokāfāt

معنی

۱. کیفر؛ پاداش.
۲. (اسم مصدر) پاداش دادن.

مترادف

۱. بادافره، عقوبت، جزا، کیفر
۲. پاداش، تلافی، پاداشدهی، مزد
۳. گرفتاری، دردسر، وضع دشوار
۴. سختی، زحمت

برابر پارسی

پادافره

جست‌وجوی دقیق

مکافات

لغت‌نامه دهخدا

مکافات . [ م ُ ] (از ع ، اِمص ، اِ) پاداش . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مکافاة. مکافاءة. مکافا. پاداش مطلقاً (اعم از نیکی و بدی ) : گروهی از خردمندان پسند نداشتندو جزا و مکافات آن مهتر آن آمد که باز نمودم . (تاریخ بیهقی چ فیاض ص <span class="hl"

مکافات

فرهنگ فارسی عمید

۱. کیفر؛ پاداش.۲. (اسم مصدر) پاداش دادن.

مکافات

دیکشنری فارسی به انگلیسی

Nemesis, punishment

مکافات

فرهنگ فارسی معین

(مُ) [ ع . مکافاة ] 1 - (اِمص .) پاداش ، جزا. 2 - (مص م .) پاداش دادن .

مکافات

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. بادافره، عقوبت، جزا، کیفر ۲. پاداش، تلافی، پاداشدهی، مزد ۳. گرفتاری، دردسر، وضع دشوار ۴. سختی، زحمت

جست‌وجوی هم‌آوا

دار مکافات

لغت‌نامه دهخدا

دار مکافات . [ رِ م ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خانه ٔکیفرها و به کنایه دنیا را گفته اند، «دنیا دار مکافات است ». هرچند که مکافات بیشتر در جهان دیگر است .

دیر مکافات

لغت‌نامه دهخدا

دیر مکافات . [ دَ رِ م ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیا و عالم سفلی باشد. (برهان ) (آنندراج ). دار مکافات . این جهان . دنیا. (یادداشت مؤلف ) : بس تجربه کردیم در این دیر مکافات با دردکشان هر که درافتاد برافتاد.حا