مکامرةلغتنامه دهخدامکامرة. [ م ُ م َ رَ ] (ع مص ) نبرد کردن به بزرگی سر نره . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
مقامرةلغتنامه دهخدامقامرة. [ م ُ م َ رَ ] (ع مص ) با کسی قمار بازیدن . (المصادر زوزنی ). به گرو چیزی باختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نبرد کردن با هم به گرو. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
مقامریلغتنامه دهخدامقامری . [ م ُ م ِ ] (حامص ) حالت و چگونگی مقامر. قماربازی . عمل مقامر : صدهزاران چنین فسون و فریب کرده ام از مقامری به شکیب . نظامی .مستی و مقامری مرا بهتر از آنک بر روی و ریا کنی صلاح ای ساقی . <p class="