مکاوحتلغتنامه دهخدامکاوحت . [ م ُ وَ / وِ ح َ ] (از ع ، اِمص ) با هم جنگ کردن . محاوبه . منازعه . مکاوحة : این همه اسباب منازعت و مکاوحت از بهر حطام دنیا به یک سو نهادند. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 187). موجب
مکاوحتفرهنگ فارسی معین(مُ وَ حَ) [ ع . مکاوحة ] (مص م .) 1 - زد و خورد کردن . 2 - به یکدیگر دشنام دادن .
مکاوحتفرهنگ مترادف و متضاد۱. جدل، جنگ، جروبحث، مخالفت، ستیز، ستیزه، کارزار، محاربه، مجادله، مناقسه ۲. ناسزاگویی ۳. چیرگی، غلبه ۴. چیره شدن، غالب گشتن ۵. جنگ کردن، ستیزه کردن
مکاوحاتلغتنامه دهخدامکاوحات . [ م ُ وَ / وِ ] (از ع ، اِ)ج ِ مکاوحة. ستیزه ها. ستیزگیها. منازعات : به حرمتی هرچه تمامتر در خانه ٔ خود بنشست و از معرض مخاصمات و مکاوحات اجتناب نمود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1</span
مقاودلغتنامه دهخدامقاود.[ م َ وِ ] (ع اِ) ج ِ مِقوَد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ مقود. آنچه بدان کشند از رسن و مهار و لگام و جز آن . (آنندراج ) : مقاود لسان و مقالد بیان بغایت استبراق درر شکر از اصداف لطایف او نرسند. (تاریخ بیهق ص <span class="hl"
مجادلهفرهنگ مترادف و متضادآشوب، جدال، جروبحث، جنگ، خصومت، دعوا، ستیزه، کشمکش، مجادلت، مکاوحت، مناقشه، نزاع ≠ مصالحه
مکاوحاتلغتنامه دهخدامکاوحات . [ م ُ وَ / وِ ] (از ع ، اِ)ج ِ مکاوحة. ستیزه ها. ستیزگیها. منازعات : به حرمتی هرچه تمامتر در خانه ٔ خود بنشست و از معرض مخاصمات و مکاوحات اجتناب نمود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1</span
مکاوحةلغتنامه دهخدامکاوحة. [ م ُ وَ ح َ ] (ع مص ) جنگ کردن با هم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به مکاوحت شود. || چیره گردیدن در کارزار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جنگ کردن با کسی و بر او چیره شدن . (از اقرب الموارد). || با کسی دشنام دادن . (دهار). با هم دشنام دادن آشکارا و رویاروی
نفارلغتنامه دهخدانفار. [ ن ِ ] (ع مص ) رمیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). ترسیدن و دور گردیدن . (منتهی الارب ). نفور. نفر. نفران . (المنجد). رجوع به نَفر شود. || فزع کردن . (از متن اللغة). || منافرت . (یادداشت مؤلف ). رمندگی . اسم مصدر است ، گویند: فی الدابة نفار. (از اقرب الموارد). اسم
مکاشفتلغتنامه دهخدامکاشفت . [ م ُ ش َ / ش ِ ف َ ] (از ع ، مص ) مکاشفة. دشمنی آشکار کردن . آشکارا خصومت ورزیدن . خصومت علنی : آن مکاشفت میان وی و آن امیرابوالفضل بیفتاد. (تاریخ سیستان ). چون به مکاشفت و دشمنی آشکارا کاری بسیار نرود و به ز