لغتنامه دهخدا
مکسل . [ م ِ س َ ] (ع اِ) زه کمان نداف چون فروکشد از آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (ص ) نسل مکسل ؛ نسلی که پدران و اجداد آن در بزرگواری و صلاح اندک باشند. (از منتهی الارب ). نسب مکسل ؛ نسب و حسبی که پدران و اجداد صاحب آن چندان مشهور و معر