میزنایureterواژههای مصوب فرهنگستانهریک از دو لوله به طول بیستوپنج تا سی سانتیمتر که پیشاب را از لگنچۀ کلیه به مثانه حمل میکند
مجناءلغتنامه دهخدامجناء. [ م ُ ن َءْ ] (ع اِ) سپر، بدان جهت که خمیده پشت است . (منتهی الارب ). سپری که در وی هیچ آهن نباشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مزنالغتنامه دهخدامزنا. [ م ِ ] (اِ) به لغت ژند (زند) به معنی ترازو است که به عربی میزان گویند. (آنندراج ) (از برهان ). ترازو و میزان . (ناظم الاطباء). هزوارش ترازوست .
مزنگولغتنامه دهخدامزنگو. [ م َ زَ ] (اِ) خارپشتی که مار را میگیرد و میکشد و نمیخورد. (ناظم الاطباء). خارپشت را گویند و آن جانوری است مشهور. (آنندراج ). مرنگو. خارپشت بزرگ تیرانداز. (برهان ). کوله .قنفذ. رجوع به کوله و خارپشت و قنفذ و مرنگو شود.
مجنیلغتنامه دهخدامجنی . [ م َ نا ] (ع اِ) جای چیدن و آنچه از آن میوه چینند مانند درخت . (از ذیل اقرب الموارد ص 450). محل چیدن . ج ، مَجانی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
اندام داخلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ، احشا، امعاواحشا، اندرونه، اعضای حیاتی، دل، قلب، شکم، معده، شش، جگر، قلوه، کلیه، مثانه، آبگاه دستگاه گوارش: دهان، مری، معده، بابالمعده، کیسۀ صفرا، اثناعشر، رودۀ کوچک، رودۀ بزرگ، مقعد، طحال، آپاندیس، اسفنکتر دستگاه گردش خون: قلب، دل، رگ، ورید، خون، دهلیز، بطن، دریچه، آئورت، عروق دستگاه