میلانلغتنامه دهخدامیلان . (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش اسکو شهرستان تبریز، واقع در 2 هزارگزی شمال اسکو با 1516 تن سکنه . آب آن از چشمه و قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4
میلانلغتنامه دهخدامیلان . (اِخ ) شهری در کشور ایتالیا که مرکز ایالت لمباردی است . دارای 1450000 سکنه است و صنایع شیمیایی و محصولات غذائی و چینی سازی و شیشه سازی و بلورآلات و فلزات و کارخانجات اتومبیل سازی و طیاره سازی و صنایع بافندگی (خصوصاً پارچه های ابریشمی
میلانلغتنامه دهخدامیلان . (اِخ ) دهی است از دهستان ابهررود بخش ابهر شهرستان زنجان ، واقع در 21 هزارگزی جنوب ابهر با 180 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2</spa
میلانلغتنامه دهخدامیلان . (اِخ ) دهی است از دهستان فلاورد بخش لردگان شهرستان شهرکرد، واقع در 41هزارگزی جنوب خاوری لردگان با 920 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج <span class="hl" dir="
ملیانلغتنامه دهخداملیان . [ م َل ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ شهرستان ملایر است و 613 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
ملیانلغتنامه دهخداملیان . [ م َل ْ ] (اِخ ) قریه ای است به مسافت کمی میانه ٔ شمال و مشرق تل بیضا. در قدیم شهری بوده و اکنون آثار خرابی آن باقی است . (از فارسنامه ٔ ناصری ). دهی از دهستان بیضا که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است و 391 تن سکنه دارد. (از فرهن
ملاَّنلغتنامه دهخداملاَّن . [ م َ ] (ع ص ) (از «م ل ء») پر. مَلأی ̍ و مَلاَّنة مؤنث و گویند: دلو ملأی و کوز ملآن ماء. ج ، مِلاء. (از منتهی الارب )؛ کوز ملاَّن ماء؛ کوزه ٔ پر از آب . ج ، ملاء. و فی الحدیث : لیس شی ٔابغض الی اﷲ عزوجل من بطن ملاَّن . (ناظم الاطباء). پر.و گویند: «فلان ملاَّن من
میلانلولغتنامه دهخدامیلانلو. (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش شیروان قوچان که در جنوب باختری قوچان و جنوب دهستان کلیان واقع است . هوای آن سردسیر و جمعیت آن جمعاً 9690 تن و آبادیهای آن 32 است . آب دهستان از چشمه و قنوات تأمین می
سان میلانلغتنامه دهخداسان میلان . (اِخ ) ناحیه ای است از شقوبیة در اسپانیا که در دامنه ٔ کوههای آنجا قرار دارد. (الحلل السندسیه ج 1 ص 361).
ده میلانلغتنامه دهخداده میلان . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حتکن بخش زرند شهرستان کرمان . واقع در 67هزارگزی شمال خاوری زرند. سکنه ٔ آن 105 تن . آب آن از چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl" dir=
سرچشمه ٔ میلانلولغتنامه دهخداسرچشمه ٔ میلانلو. [ س َ چ ِ م َ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان میلانلو بخش شیروان شهرستان قوچان . دارای 427 تن سکنه . آب آن از قنات . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
میلانلولغتنامه دهخدامیلانلو. (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش شیروان قوچان که در جنوب باختری قوچان و جنوب دهستان کلیان واقع است . هوای آن سردسیر و جمعیت آن جمعاً 9690 تن و آبادیهای آن 32 است . آب دهستان از چشمه و قنوات تأمین می
سان میلانلغتنامه دهخداسان میلان . (اِخ ) ناحیه ای است از شقوبیة در اسپانیا که در دامنه ٔ کوههای آنجا قرار دارد. (الحلل السندسیه ج 1 ص 361).
ده میلانلغتنامه دهخداده میلان . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حتکن بخش زرند شهرستان کرمان . واقع در 67هزارگزی شمال خاوری زرند. سکنه ٔ آن 105 تن . آب آن از چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl" dir=
