ناآراملغتنامه دهخداناآرام . (ص مرکب ) بدون آرامش . بی ثبات . که آرام و سکون ندارد. || شتابگر. عجول . || ناآسوده . بی آسایش . بی تاب . بی شکیب . ناراحت . بیقرار. مضطرب .که اطمینان قلب ندارد. آشفته دل . وسواسی . || ناامن . بدون امنیت . آشفته . پر آشوب . متشنج . که ایمنی در آنجا نیست . مقابل آرام
نارام سینلغتنامه دهخدانارام سین . (اِخ ) نارامسن ، یکی از اعاظم پادشاهان مقتدر آکاد [ واقع در جنوب بین النهرین ، وادی فرات ] است که در حدود بیست و هفت قرن قبل از میلاد مسیح میزیسته است . آلبرماله سلطنت سارگن و نارامسن را درحوالی 2850 - 2
ناآرامیلغتنامه دهخداناآرامی . (حامص مرکب ) آرام نداشتن . بی آرام بودن . عدم ثبات . || شتاب . عجله . || بیقراری . بی صبری . ناشکیبائی . اضطراب . تزلزل خاطر. دغدغه . || ناامنی . آشوب . نبودن امنیّت . و نیز رجوع به آرام شود.
ناآرامیلغتنامه دهخداناآرامی . (حامص مرکب ) آرام نداشتن . بی آرام بودن . عدم ثبات . || شتاب . عجله . || بیقراری . بی صبری . ناشکیبائی . اضطراب . تزلزل خاطر. دغدغه . || ناامنی . آشوب . نبودن امنیّت . و نیز رجوع به آرام شود.