نائیدنلغتنامه دهخدانائیدن . [ دَ ] (مص ) فخر کردن و مباهات نمودن . (برهان ). مباهات کردن . (انجمن آرا) (از آنندراج ). (غیاث ). لاف زدن . مباهات کردن . (از ناظم الاطباء). سرافرازی کردن . به خود بالیدن . نازیدن . به خود نازیدن . تفاخر.
نادینلغتنامه دهخدانادین . (ص مرکب ) ناحق . به خلاف دین . به خلاف حق : وفات یزدجرد در سال هشتم بود از طغیان نادین ناحق عثمان . (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 112).
نایلغتنامه دهخدانای . (اِمص ) فخر. مباهات . (از برهان قاطع) (ناظم الاطباء). و نائیدن مصدر آن است ، یعنی مباهات کردن . (آنندراج ) (انجمن آرا).