نابرآوردهلغتنامه دهخدانابرآورده . [ ب َ وَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) برنیاورده . بالانیاورده . برنکشیده . کوتاه . مقابل بلند.- آواز نابرآورده ؛ آوازی که از کوتاهی به لب نرسیده : چو آگاه شد خسرو از راز اوی و
جفرلغتنامه دهخداجفر. [ ج َ ] (ع اِ) بزغاله ٔ چهارماهه یا آن که گیاه خورد و نشخوار زند. (منتهی الارب ). بزغاله ٔ چهارماهه . (غیاث ) (آنندراج ) : بچه ٔ گوسفند چون چهارماهه باشد اگر ازبز متولد شده باشد، نر را جفر گویند. (تاریخ قم ص 178).