لغتنامه دهخدا
بیدادگر. [ گ َ ] (ص مرکب ) بیدادمند. بیدادوند. ستمگر و متعدی و ظالم . (ناظم الاطباء). جائر. غاشم . ستمکار. غشوم . متعدی . قاسط. ستم پیشه . جفاکار. جفاپیشه . طاغیه . (یادداشت مؤلف ). ظالم و ستمکار لیکن موافق قاعده نادادگر باید چه دادگر گوئیا صیغه ٔ فاعل است و سلب آن با لفظ «ن