ناخواستهلغتنامه دهخداناخواسته . [ خوا / خا ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ، ق مرکب ) نطلبیده . تقاضا نکرده . بدون تقاضا. نخواسته . خواهش نکرده . درخواست نکرده . بی سؤال . بی طلب . بدون تمنا و درخواست : کلید د
ناخواستهدیکشنری فارسی به انگلیسیde trop, inadvertent, inadvertently, involuntary, unasked, unbidden, unintentional, unwanted, unwelcom
بارداری ناخواستهunwanted pregnancyواژههای مصوب فرهنگستانبارداریای که خوشایند هر دو یا یکی از والدین ژنتیکی نباشد
حریق ناخواستهwildfire, wildland fireواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه حریق برنامهریزینشده که در زمینهای بکر رخ دهد
بارداری ناخواستهunwanted pregnancyواژههای مصوب فرهنگستانبارداریای که خوشایند هر دو یا یکی از والدین ژنتیکی نباشد
روابطعمومی ناخواستهcollateral public relations, collateral PRواژههای مصوب فرهنگستانپوشش رسانهای ناخواستۀ یک سازمان یا محصول و خدمات آن که براثر مقایسۀ مطلوب آن سازمان با سازمانهای رقیب شکل میگیرد
حریق ناخواستهwildfire, wildland fireواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه حریق برنامهریزینشده که در زمینهای بکر رخ دهد
اِحْتکاکاتٌ غَيرُ مَقصودَةدیکشنری عربی به فارسیاصطکاکات ناخواسته , برخوردهاي ناخواسته , اصطکاک غير عمدي
بارداری ناخواستهunwanted pregnancyواژههای مصوب فرهنگستانبارداریای که خوشایند هر دو یا یکی از والدین ژنتیکی نباشد
روابطعمومی ناخواستهcollateral public relations, collateral PRواژههای مصوب فرهنگستانپوشش رسانهای ناخواستۀ یک سازمان یا محصول و خدمات آن که براثر مقایسۀ مطلوب آن سازمان با سازمانهای رقیب شکل میگیرد
حریق ناخواستهwildfire, wildland fireواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه حریق برنامهریزینشده که در زمینهای بکر رخ دهد