ناسوتلغتنامه دهخداناسوت . (ع اِ) مشتق ازناس . (مفاتیح ). مرکب از: «ناس » + «و» + «ت » مثل ملکوت . (از المنجد). عالم اجسام که دنیا و این جهان باشد. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). عالم طبیعت و اجسام و جسمانیات و زمان و زمانیات را عالم ناسوت می نامند و عالم ملک و شهادت هم گویند. (فرهنگ اصطلاحات فلسفی
عالم ناسوتلغتنامه دهخداعالم ناسوت . [ ل َ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دنیای فانی و این جهان که ناپایدار است . (ناظم الاطباء).
نوسودلغتنامه دهخدانوسود. [ ن َ ] (اِخ ) قصبه ای است از دهستان اورامان لهون از بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج ، در 48 هزارگزی شمال غربی پاوه و 3 هزارگزی خط مرزی ایران و عراق ، در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و <span class="hl" d
ناسوتیلغتنامه دهخداناسوتی . (ص نسبی ) دنیوی . انسانی . (ناظم الاطباء). ارضی . مقابل لاهوتی . رجوع به ناسوت شود.
عالم ناسوتلغتنامه دهخداعالم ناسوت . [ ل َ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دنیای فانی و این جهان که ناپایدار است . (ناظم الاطباء).
ملکوتفرهنگ مترادف و متضاد۱. عالمعلوی، عالمغیب، عالممجردات، لاهوت ≠ ناسوت ۲. عالم فرشتگان ۳. بزرگی، عظمت
ناسوتیلغتنامه دهخداناسوتی . (ص نسبی ) دنیوی . انسانی . (ناظم الاطباء). ارضی . مقابل لاهوتی . رجوع به ناسوت شود.
عالم ناسوتلغتنامه دهخداعالم ناسوت . [ ل َ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دنیای فانی و این جهان که ناپایدار است . (ناظم الاطباء).