ناصافلغتنامه دهخداناصاف . (ص مرکب ) آنچه صاف نباشد. (از آنندراج ). کدر. (ناظم الاطباء). غیرزلال . تصفیه ناشده . آلوده .- آب ناصاف ؛ آب آلوده . آب تصفیه نشده . آب غیرزلال .|| ناهموار. (ناظم الاطباء). ناراست . غیرمستقیم . که صاف و یکنواخت نیست . || آنچه پاک نباشد
ناصافدیکشنری فارسی به انگلیسیbent, bulgy, bumpy, irregular, jagged, jaggy, muddy, rough, uneven, wavy
ناصافلغتنامه دهخداناصاف . (ص مرکب ) آنچه صاف نباشد. (از آنندراج ). کدر. (ناظم الاطباء). غیرزلال . تصفیه ناشده . آلوده .- آب ناصاف ؛ آب آلوده . آب تصفیه نشده . آب غیرزلال .|| ناهموار. (ناظم الاطباء). ناراست . غیرمستقیم . که صاف و یکنواخت نیست . || آنچه پاک نباشد
ناصافدیکشنری فارسی به انگلیسیbent, bulgy, bumpy, irregular, jagged, jaggy, muddy, rough, uneven, wavy
ناصافلغتنامه دهخداناصاف . (ص مرکب ) آنچه صاف نباشد. (از آنندراج ). کدر. (ناظم الاطباء). غیرزلال . تصفیه ناشده . آلوده .- آب ناصاف ؛ آب آلوده . آب تصفیه نشده . آب غیرزلال .|| ناهموار. (ناظم الاطباء). ناراست . غیرمستقیم . که صاف و یکنواخت نیست . || آنچه پاک نباشد