نالایق

nālāyeq

معنی

۱. بی‌لیاقت.
۲. [قدیمی] بی‌ارزش؛ کم‌بها.

مترادف

۱. بیصلاحیت، بیعرضه، بیقابلیت، بیکفایت، غیرمستعد، غیرمستحق، نامستعد، ناشایسته، نامناسب
۲. بیارج، کمبها ≠ شایسته، لایق، مستعد

جست‌وجوی دقیق

نالایق

لغت‌نامه دهخدا

نالایق . [ ی ِ ] (ص مرکب ) بی لیاقت . (ناظم الاطباء). که قابلیت و لیاقت ندارد. بی عرضه . بی کفایت . || ناقابل . بی ارزش .کم بها. که لایق و ارجمند و ارزنده نیست : گر به سوی ضعفایت ز تفقد نظری است جان نالایق من پیشکش مختصری است . <p class="au

نالایق

فرهنگ فارسی عمید

۱. بی‌لیاقت.۲. [قدیمی] بی‌ارزش؛ کم‌بها.

نالایق

دیکشنری فارسی به انگلیسی

good-for-nothing, inept

نالایق

فرهنگ فارسی معین

(یِ) [ فا - ع . ] (ص .) بی لیاقت .

نالایق

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. بیصلاحیت، بیعرضه، بیقابلیت، بیکفایت، غیرمستعد، غیرمستحق، نامستعد، ناشایسته، نامناسب ۲. بیارج، کمبها ≠ شایسته، لایق، مستعد

جست‌وجوی هم‌آوا

نالایق (خودمانی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

wuss

نالایق (عامیانه)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

footless

نالایقی

لغت‌نامه دهخدا

نالایقی . [ ی ِ ] (حامص مرکب ) بی کفایتی . بی لیاقتی . بی عرضگی . || قابل و لایق نبودن . کم بهائی . بی ارزشی . || سزاوار نبودن . درخورد و شایسته نبودن .