نمک خواریلغتنامه دهخدانمک خواری . [ ن َ م َخوا / خا ] (حامص مرکب ) نان و نمک دیگری را خوردن . (فرهنگ فارسی معین ). نمک خوارگی . نمک پروردگی . || با هم نان و نمک خوردن . (فرهنگ فارسی معین ).
نمک خوارلغتنامه دهخدانمک خوار. [ ن َ م َ خوا / خا ] (نف مرکب ) آنکه نان و نمک کسی را می خورد. (ناظم الاطباء). نمک خواره . نمک پرور.نمک پرورد. تحت تکفل . || دو یا چند تن که با هم نان و نمک خورده باشند. (فرهنگ فارسی معین ).
نان پروردلغتنامه دهخدانان پرورد. [ پ َرْ وَ ] (ن مف مرکب ) نان پرورده . نعمت خواره . مورد انفاق و اطعام .- نان پرورد کسی بودن ؛ به نان و نمک او پرورده و بزرگ شدن : چو نان پرورد این بازار باشدحق نان و نمک بسیار باشد.