ناوبانلغتنامه دهخداناوبان . (اِ مرکب ) ملاح . کشتی بان : بدان ناوبان گفت فیروزشاه که کشتی برافکن هم اکنون به راه . فردوسی .|| ستوان نیروی دریائی . (لغات فرهنگستان ). یکی از درجات نیروی دریائی مطابق ستوان در ارتش .
ناوبانیلغتنامه دهخداناوبانی . (حامص مرکب ) ملاحی . کشتی بانی . ناخدائی . عمل ناوبان . رجوع به ناوبان شود.
ناوبانلغتنامه دهخداناوبان . (اِ مرکب ) ملاح . کشتی بان : بدان ناوبان گفت فیروزشاه که کشتی برافکن هم اکنون به راه . فردوسی .|| ستوان نیروی دریائی . (لغات فرهنگستان ). یکی از درجات نیروی دریائی مطابق ستوان در ارتش .
ناوبانلغتنامه دهخداناوبان . (اِ مرکب ) ملاح . کشتی بان : بدان ناوبان گفت فیروزشاه که کشتی برافکن هم اکنون به راه . فردوسی .|| ستوان نیروی دریائی . (لغات فرهنگستان ). یکی از درجات نیروی دریائی مطابق ستوان در ارتش .