ناوبرلغتنامه دهخداناوبر. [ ب َ ] (نف مرکب ) کسی که کشتی را می برد. راننده ٔ کشتی . (لغات فرهنگستان ).
ناوبَریnavigation 2واژههای مصوب فرهنگستانعلم و مهارت هدایت و واپایی وسایل نقلیه اعم از دریایی و هوایی و ریلی و درونشهری و جادهای
ناوبری هوائیلغتنامه دهخداناوبری هوائی . [ ب َ ی ِ هََ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بجای آئروناویگاسیون پذیرفته شده است . (لغات فرهنگستان ). رجوع به ناوبری و ناوبر شود.
پادکنش ناوبریnavigation countermeasures, NAVCMواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پادکنش برای آشکارسازی و ارزیابی اقدامات کمکناوبری الکترونیکی دشمن و نیز بهکارگیری اختلال و فریب برای تداخل در اقدامات مشابه دشمن
چراغهای ناوبریnavigation lights, position lightsواژههای مصوب فرهنگستانچراغهایی با نور قرمز در بال چپ و نور سبز یا آبی در بال راست و نور سفید روی دُم که در ساعات تاریکی جهت هواپیمای درحالحرکت را نشان میدهد
وسیلۀ کمکناوبریnavigational aid, navaidsواژههای مصوب فرهنگستانهر دستگاه یا افزاره یا نقشهای که در ناوبری به ناوبر کمک میکند
ملوانلغتنامه دهخداملوان . [ م َ ل َ ] (اِ) ناوبر در کشتیهای تجارتی . (فرهنگستان ). || دریانورد. ملاح .
ناوبری هوائیلغتنامه دهخداناوبری هوائی . [ ب َ ی ِ هََ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بجای آئروناویگاسیون پذیرفته شده است . (لغات فرهنگستان ). رجوع به ناوبری و ناوبر شود.