ناوشکنلغتنامه دهخداناوشکن . [ ش ِ ک َ ] (اِ مرکب ) کشتی کوچک بسیار تندرو که برای دنبال کردن اژدرافکن هاست و خود آن کشتی نیز اسبابهائی برای افکندن اژدر دارد. (لغات فرهنگستان ).
ناوشکنفرهنگ فارسی عمیدکشتی جنگی تندرو که کشتیهای اژدرافکن دشمن را تعقیب میکند و خودش هم دارای دستگاه اژدراندازی است.
ناوشکنفرهنگ فارسی معین(ش کَ) (ص فا. اِ.) کشتی جنگی تندرو که کشتی های جنگی را دنبال کند و مجهز به وسایل اژدراندازی است .
ناوشکنdestroyerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کشتی جنگی پُرسرعت که از آن در عملیات آفندی و پشتیبانی از عملیات آبخاکی با همراهی نیروهای ضربت و گروههای شکار و انهدام استفاده میکنند
کشتی جنگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ناو جنگی، رزمناو، ناوشکن، ناوچه، قایق توپدار، ناو هواپیمابر، مینجمعکن، اژدرانداز، اژدرافکن
بحریةلغتنامه دهخدابحریة. [ ب َ ری ی َ ] (ص نسبی ) منسوب به بحر. دریائی . آنچه به دریا منسوب باشد.- نیروی بحریه ؛ نیروی دریایی . قوای جنگی در دریا از قبیل ناو و ناوشکن و زیردریائی و اژدرافکن و امثال آن . آن وسایل و کشتی ها که در جنگهای دریایی بکار رود. اسطول . دریائی