ناگوارالغتنامه دهخداناگوارا. [ گ ُ ] (نف مرکب ) ناگوارنده . ناگوار. عسیرالهضم . || ناخوشگوار. که خوشایند ذائقه نیست . نامطبوع . || غیرقابل تحمل . ناخوشایند. که تحمل آن گران و دشخوار است . نادلپسند. مقابل گوارا. رجوع به گوارا شود.
ناگوارافرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی اگوارا، ناسالم، ناسازگار، غیر آشامیدنی، آلوده، غیربهداشتی بیات، شبمانده، راکد، خفه [هوا] بدبو
ناگواراییلغتنامه دهخداناگوارایی . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) بدهضمی . تحلیل نرفتگی غذا. (از ناظم الاطباء). طعامی که سلامتی بخش نباشد. || ناگوار بودن . مقابل گوارائی . رجوع به ناگوار و ناگواری شود.
ناگواراییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی اگوارایی، ناسالمی، تعفن، عفونت، آلودگی، ناپاکی محیط ناسالم، خیابان پردود، باتلاق، لجنزار، اتاق خفه چیزناگوارا، آب آلوده، نانبیات، هوای راکد
ناگواریلغتنامه دهخداناگواری . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) ناگوار بودن . ناگوار شدن . دژگواری . وخامت . || نامطبوعی . تحمل ناپذیری . تلخی : با کمال ناگواری ها گوارا کرده است محنت امروز را اندیشه ٔ فردای من . صائب . || امتلاء. سنگینی معده . تخ
ناگواریفرهنگ فارسی عمید۱. [مجاز] مطابق میل نبودن؛ سختی؛ دشواری: ◻︎ با کمال ناگواریها گوارا کرده است / محنت امروز را اندیشهٴ فردای من (صائب: لغتنامه: ناگواری).۲. بدهضم بودن غذا.
ناگواراییلغتنامه دهخداناگوارایی . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) بدهضمی . تحلیل نرفتگی غذا. (از ناظم الاطباء). طعامی که سلامتی بخش نباشد. || ناگوار بودن . مقابل گوارائی . رجوع به ناگوار و ناگواری شود.
ناگواراییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی اگوارایی، ناسالمی، تعفن، عفونت، آلودگی، ناپاکی محیط ناسالم، خیابان پردود، باتلاق، لجنزار، اتاق خفه چیزناگوارا، آب آلوده، نانبیات، هوای راکد
ناپاکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ، آبنکشیده، آغشته، ناشور، تیره، آلوده، متعفن، ناگوارا، بدبو، ناخالص پلید، بیتقوا، تباه، بیعفت
ناگوارندهلغتنامه دهخداناگوارنده . [ گ ُ رَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) وبیل . (ترجمان القرآن ). سنگین . ثقیل . وخیم . ناگوار. ناگوارا. مقابل گوارنده . رجوع به گوارنده شود.
کُشندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی کُشنده، مهلک، مرگآور، مرگبار ناسالم، ناگوارا، مسری، متعفن، زهرآگین، سمی درنده، ددمنش، ظالم مرگآسا
زهرآگینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی هرآگین، سَمّی، مهلک، کشنده، مضر، پلید ناسالم، ناگوارا مسری، متعفن مسموم، زهرآلود، زهردار، زهری، سمآلود، سمدار، مسمومکننده، سَمّی
ناگواراییلغتنامه دهخداناگوارایی . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) بدهضمی . تحلیل نرفتگی غذا. (از ناظم الاطباء). طعامی که سلامتی بخش نباشد. || ناگوار بودن . مقابل گوارائی . رجوع به ناگوار و ناگواری شود.
ناگواراییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی اگوارایی، ناسالمی، تعفن، عفونت، آلودگی، ناپاکی محیط ناسالم، خیابان پردود، باتلاق، لجنزار، اتاق خفه چیزناگوارا، آب آلوده، نانبیات، هوای راکد