لغتنامه دهخدا
نبس . [ ن َ ] (ع مص ) سخن گفتن . نُبْسة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سخن گفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). تکلم . (از اقرب الموارد). لب از هم گشودن به کمترین سخنی . (از معجم متن اللغة): نبس ؛ تحرکت شفتاه بشی ٔ، و هو اقل الکلام . (از معجم متن اللغة). و بیشتر به صورت