نخشبیلغتنامه دهخدانخشبی . [ ن َ ش َ ] (اِخ ) ضیاءالدین (سید...) هندی بدایونی ، متخلص به نخشبی . از نویسندگان وپارسی گویان هند و مرید شیخ نظام الدین اولیاست . سلک السلوک و عشره ٔ مبشره و طوطی نامه از تصنیفات اوست . وی به سال 750 هَ . ق . در دهلی وفات یافت . او
نخشبیلغتنامه دهخدانخشبی . [ ن َ ش َ ](ص نسبی ) منسوب به نخشب . رجوع به نخشب شود. || انگور نخشبی ؛ اصابع عذاری . (یادداشت مؤلف ).
ابوتراب نخشبیلغتنامه دهخداابوتراب نخشبی . [ اَ ت ُ ب ِ ن َ ش َ ] (اِخ ) عسکربن حسین نخشبی (نسفی ). از اجله ٔ مشایخ خراسان و سادات ایشان . او از فحول رحالین متصوفه بود و بوادی جمله بتجرید گذاشتی . وفات او اندر بادیه ٔ بصره بود و از وی می آید که گفت الفقیر قوته ماوجد و لباسه ماستر و مسکنه حیث نزل . هجوی
یاقوتی نخشبیلغتنامه دهخدایاقوتی نخشبی . [ ی ِ ن َ ش َ ] (اِخ ) شاعری معاصر سوزنی است و سوزنی را با او مهاجات است . (یادداشت مؤلف ).
ابوتراب نخشبیلغتنامه دهخداابوتراب نخشبی . [ اَ ت ُ ب ِ ن َ ش َ ] (اِخ ) عسکربن حسین نخشبی (نسفی ). از اجله ٔ مشایخ خراسان و سادات ایشان . او از فحول رحالین متصوفه بود و بوادی جمله بتجرید گذاشتی . وفات او اندر بادیه ٔ بصره بود و از وی می آید که گفت الفقیر قوته ماوجد و لباسه ماستر و مسکنه حیث نزل . هجوی
یاقوتی نخشبیلغتنامه دهخدایاقوتی نخشبی . [ ی ِ ن َ ش َ ] (اِخ ) شاعری معاصر سوزنی است و سوزنی را با او مهاجات است . (یادداشت مؤلف ).
نسفیلغتنامه دهخدانسفی . [ن َ س َ ] (ص نسبی ) منسوب است به نسف از بلاد ماوراءالنهر. (از سمعانی ). نخشبی . رجوع به نسف و نخشب شود.
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد الجلاء، مکنی به ابوعبداﷲ. او یکی از اکابر مشایخ طریقت بشام و از اصحاب ابوتراب نخشبی و ذوالنون مصری و ابوعبید بود.
ریورثونیلغتنامه دهخداریورثونی . [ ری وَ ] (اِخ ) ابواسحاق ابراهیم ... ریورثونی بخاری معروف به دیباج الوجه ، ازابوالقاسم بن حبایة و دیگران روایت کرد و ابومحمد عبدالعزیز نخشبی از وی روایت دارد. (از لباب الانساب ).
رامشیلغتنامه دهخدارامشی . [ م ُ ] (اِخ ) ابواسحاق ابراهیم رامشی ، محدث بود. وی از ابوعمر و محمدبن محمدبن صابر بخاری و دیگران روایت کرد و ابومحمد نخشبی از او روایت دارد. (از انساب سمعانی ) (از معجم البلدان ).
ابوتراب نخشبیلغتنامه دهخداابوتراب نخشبی . [ اَ ت ُ ب ِ ن َ ش َ ] (اِخ ) عسکربن حسین نخشبی (نسفی ). از اجله ٔ مشایخ خراسان و سادات ایشان . او از فحول رحالین متصوفه بود و بوادی جمله بتجرید گذاشتی . وفات او اندر بادیه ٔ بصره بود و از وی می آید که گفت الفقیر قوته ماوجد و لباسه ماستر و مسکنه حیث نزل . هجوی
یاقوتی نخشبیلغتنامه دهخدایاقوتی نخشبی . [ ی ِ ن َ ش َ ] (اِخ ) شاعری معاصر سوزنی است و سوزنی را با او مهاجات است . (یادداشت مؤلف ).