لغتنامه دهخدا
نراد. [ ن َرْ را ] (ص ) آنکه نرد بازی می کند. آنکه بازی نرد را خوب میداند و نیک بازی می کند. از لغات مولده از آمیزش پارسی با تازی است . (ناظم الاطباء). تخته باز. تخته نردباز. ماهر در بازی نرد. نردباز. که نرد نیکو بازد. صیغه ٔ مبالغه ٔ منحوت از نرد : <b