نرسیانلغتنامه دهخدانرسیان . [ ن ِ ] (ع اِ) خرمای نیکو و جید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نوعی است از خرما. (مهذب الاسماء). نوعی از خرمای نیکو. (ناظم الاطباء). نوعی خرما است و آن بهترین خرماهاست . (از اقرب الموارد). و نیز رجوع به اقرب الموارد شود.
نرگسانلغتنامه دهخدانرگسان . [ ن َ گ ِ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان گاوکان بخش جبال بارز شهرستان جیرفت ، در 125هزارگزی جنوب شرقی مسکون و 10هزارگزی مشرق راه سبزواران به کروک ، در منطقه ٔ کوهستانی گرمسیری واقع است و<span class="hl" d
پنیرسانimitation cheeseواژههای مصوب فرهنگستانفراوردهای که ازنظر ظاهر و خواص حسی مشابه پنیر است، ولی ترکیبات آن با پنیر واقعی تفاوت دارد
نرگسیانAmaryllidaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از مارچوبهسانان که دارای پیاز یا غده یا زمینساقهاند و اغلب گلآذین گرزنچتری دارند
نارسانلغتنامه دهخدانارسان . [ رَ ] (نف مرکب ) آنکه نمی رساند. (ناظم الاطباء). || نرسنده . که نمی رسد : چو نیکی فزائی به روی خسان بود مزد آن سوی تو نارسان . فردوسی . || ناتمام . ناکامل . ناپایدار و بی اعتبار. نااستوار. ناقص . نارسا <s
نرسیانةلغتنامه دهخدانرسیانة. [ ن ِ ن َ ] (ع اِ) واحد نرسیان . (یادداشت مؤلف ) (منتهی الارب ). رجوع به نرسیان شود.
نرسیانةلغتنامه دهخدانرسیانة. [ ن ِ ن َ ] (ع اِ) واحد نرسیان . (یادداشت مؤلف ) (منتهی الارب ). رجوع به نرسیان شود.