ترجمه مقاله

نزدیکی

nazdiki

۱. نزدیک بودن.
۲. قرابت؛ همسایگی؛ خویشاوندی.
۳. مقاربت؛ رابطۀ جنسی.
⟨ نزدیکی کردن: (مصدر لازم) مقاربت؛ جماع ‌کردن.

۱. بستگی، قرابت، قرب، ولا
۲. مجاورت، همسایگی
۳. جماع، مجامعت، وطی ≠ بیگانگی، دوری

ترجمه مقاله