نسلافرهنگ فارسی عمیداز لحاظ نسل.⟨ نسلاًبعدَنسل: (قید) نسلی پس از نسل؛ نسلبرنسل؛ پشتبرپشت؛ زادبرزاد.
نسلاً بعد نسللغتنامه دهخدانسلاً بعد نسل . [ ن َ لَم ْ ب َ دَ ن َ لِن ْ / ب َ دَ ن َ ] (ع ق مرکب ) پشت اندر پشت . پشت در پشت . (یادداشت مؤلف ).
گنسالولغتنامه دهخداگنسالو. [ گ ُ سال ْوْ ] (اِخ ) نونو . نقاش پرتقالی قرن پانزدهم م . که وی پرده های زیبایی به وجود آورده است .
نسیلةلغتنامه دهخدانسیلة. [ ن َ ل َ ] (ع اِ) یک پر یا یک پاره از پشم افتاده . (از ناظم الاطباء). واحد نسیل است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به نسیل شود. || انگبین . (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). عسل چون گداخته شود و از موم جدا گردد. (از اقرب الموارد). (از المنجد). نسیل . (اقرب ال
نسلانلغتنامه دهخدانسلان . [ ن َ س َ ] (ع مص ) شتاب رفتن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از المنجد) (از اقرب الموارد). شتابیدن . (تاج المصادر بیهقی ). نَسْل .نَسَل . (المنجد) (از اقرب الموارد). || پوییدن گرگ . دویدن گرگ . (زوزنی ). || پویانیدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص <span class="hl" dir="lt
نسلاً بعد نسللغتنامه دهخدانسلاً بعد نسل . [ ن َ لَم ْ ب َ دَ ن َ لِن ْ / ب َ دَ ن َ ] (ع ق مرکب ) پشت اندر پشت . پشت در پشت . (یادداشت مؤلف ).
جدبجدلغتنامه دهخداجدبجد. [ ج َ ب ِ ج َ ] (ق مرکب ) از پدر به پسر. (ناظم الاطباء). پشت در پشت . نسلاً بعد نسل .
تافراکینلغتنامه دهخداتافراکین . (اِخ ) نام خاندانی است که اعضای آن در خدمت دو دولت موحدین و بنی حفص در مغرب بودند و از سال 540 تا 778 هَ . ق . مسند امارت و وزارت و دیگر کارهای بزرگ داشتند و در امور کشوری و سیاسی نفوذ کاملی کرده ب
غاضرةلغتنامه دهخداغاضرة. [ ض ِ رَ ] (اِخ ) نام دختر جرهم که او را قیدار فرزند اسماعیل جدّ اعلای حضرت رسول اکرم (ص ) به سبب خوابی که دید به زنی گرفت و دیگر اجداد رسول اکرم (ص ) از پسری که قیدار از غاضرة آورد نسلاً بعد نسل بوجود آمدند: قیدار پادشاه بود و او را هفت خصلت بود که هیچ پادشاه را نبود،
ارپای کاونلغتنامه دهخداارپای کاون . [ ] (اِخ ) ابن سفیان بن ملک تیموربن ازیق (اربق ؟) بوکای بن تولی خان بن چنگیزخان .سلطان سعید مغفور ابوسعید روزی بدین تلفظ نمود که چون از فرزندان هولاکو کسی نیست که شایسته ٔ خانیت باشدبعد از من ارپا را سلطنت میرسد و او در خیل خانه ٔ خویش بود، چون واقعه ٔ سلطان بتنگ
ادیب فراهانیلغتنامه دهخداادیب فراهانی . [ اَ ب ِ ف َ ] (اِخ ) محمدصادق متخلص به امیری ملقب به ادیب الممالک فرزند حاجی میرزا حسین نوه ٔمیرزا معصوم محیط برادر میرزا ابوالقاسم قائم مقام وزیر مشهور محمدشاه است . وی در 14 محرم 1277 هَ . ق
نسلانلغتنامه دهخدانسلان . [ ن َ س َ ] (ع مص ) شتاب رفتن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از المنجد) (از اقرب الموارد). شتابیدن . (تاج المصادر بیهقی ). نَسْل .نَسَل . (المنجد) (از اقرب الموارد). || پوییدن گرگ . دویدن گرگ . (زوزنی ). || پویانیدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص <span class="hl" dir="lt
نسلاً بعد نسللغتنامه دهخدانسلاً بعد نسل . [ ن َ لَم ْ ب َ دَ ن َ لِن ْ / ب َ دَ ن َ ] (ع ق مرکب ) پشت اندر پشت . پشت در پشت . (یادداشت مؤلف ).