نشرهلغتنامه دهخدانشره . [ ن َ رَ ] (اِ) شادی ختم قرآن . (غیاث اللغات از مدار) (آنندراج از مدار) (ناظم الاطباء). || آنچه با زعفران و شنگرف به روز مکتب نشینی به روی تخته ٔ طفلان نویسند. (غیاث اللغات از برهان قاطع) (آنندراج ). و آن را نشره ٔ طفلان نیز گویند. (ناظم الاطباء). آنچه بر تخته ٔ اطفال
نشرهلغتنامه دهخدانشره . [ ن ُ رَ ] (ع اِ) تعویذ. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). افسون . (غیاث اللغات ) (مهذب الاسماء) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). افسونی که علاج کرده می شود به او دیوانه و بیمار. (شرح قاموس ) (از حاشیه ٔ برهان قاطع). حرز دیو دیده و بیمار. (یادداشت مؤلف ). تعویذی است
نشرهفرهنگ فارسی معین(نُ رَ یا رِ) [ ع . نشرة ] (اِ.) 1 - افسونی که به وسیلة آن دیوانه و بیمار را علاج کنند. 2 - دعایی که با آب زعفران نویسند تا دفع چشم زخم کند.
نشریهلغتنامه دهخدانشریه . [ ن َ ری ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِ) روزنامه یا مجله که بطور مرتب روزانه یا هفتگی یا ماهانه منتشر شود. نیز رجوع به نشرة شود.
نشرةلغتنامه دهخدانشرة. [ ن َ رَ ] (ع اِ) واحد نشر است . رجوع به نشر شود. || نسیم . (از اقرب الموارد) (المنجد). || ورقه ای که بر آن چیزی نوشته باشد اما مهر نکرده باشند. (از اقرب الموارد). || ورقه ای که بر آن چیزی نوشته شده و بین مردم پخش کرده شود. (از المنجد). ج ، نشرات .
نشرةلغتنامه دهخدانشرة. [ ن ُ رَ ] (ع اِ) تعویذی که بدان بیمار و دیوانه را علاج کنند. (ازاقرب الموارد) (از المنجد). رقیه و افسون که بر دیوانه و مریض دمند. (منتهی الارب ). رجوع به نشره شود.
نشره آبلغتنامه دهخدانشره آب . [ ن ُ رَ / رِ ](اِ مرکب ) نشره . ماءالنشرة؛ آب دعاست ، بدین گونه که دعا را به زعفران نویسند و با آب باران نیسانی بشویند و برای شفا آشامند. (یادداشت مؤلف ) : هان رفیقا نشره آبی یا زکال آبی بسازکز دل و
نشره آبلغتنامه دهخدانشره آب . [ ن ُ رَ / رِ ](اِ مرکب ) نشره . ماءالنشرة؛ آب دعاست ، بدین گونه که دعا را به زعفران نویسند و با آب باران نیسانی بشویند و برای شفا آشامند. (یادداشت مؤلف ) : هان رفیقا نشره آبی یا زکال آبی بسازکز دل و