نُشُوراًفرهنگ واژگان قرآنزنده کردن مردگان پس از مرگشان - از جهت پراکنده شدن - از جهت برخاستن و جنب و جوش مجدد(کلمه نشور و همچنين کلمه نشر به معناي احياي مردگان بعد از مردن است و یا در عبارت "وَجَعَلَ ﭐلنَّهَارَ نُشُوراً " به معنی "از جهت پراکنده شدن یا از جهت برخاستن و جنب و جوش مجدد"می باشد، و اصل اين کلمه به معناي نشر طوم
نیساریلغتنامه دهخدانیساری . (اِ) سپاهی و لشکری ، و آن قسم دوم است از چهار قسم طوایف انسان که جمشید قرار داده بود . (از برهان ) (از رشیدی ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). نیز رجوع به واژه نامک ، تألیف عبدالحسین نوشین ، ذیل «کاتوزیان » شود : صفی بر دگر دست بنشاندند
نصاریلغتنامه دهخدانصاری . [ ن َ را ] (ع ص ، اِ) ج ِ نصرانی . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (السامی ) (دهار) (از متن اللغة) (از المنجد) (از اقرب الموارد). || ج ِ نصران و نصرانة. || ترسایان . (ناظم الاطباء). پیروان دین حضرت عیسی مسیح . (از المنجد). ج ِ نصرانی . رجوع به نصرانی شود.
نصرالغتنامه دهخدانصرا. [ ن َ رُل ْ لاه ] (اِخ ) (... میرزا) ابن نادرشاه افشار، متخلص به جدائی . رجوع به نصراﷲ میرزابن نادرشاه شود.
اهل الذمهفرهنگ فارسی معین(اَ لُ ذِ مِّ) (اِمر.) اهل کتاب ، از یهود و نصارا و زردشتیان که جزیه پردازند و در پناه مسلمانان باشند.