ترجمه مقاله

نصب

nasb

۱. برپا کردن؛ برقرار کردن.
۲. گماشتن.

۱. برپایی
۲. انتصاب، برگماری، گمارش، منصوب ≠ عزل

کارگزاری، کارگزاشتن

ترجمه مقاله