نصرانیلغتنامه دهخدانصرانی . [ ن َ ] (ص نسبی ) منسوب است به شهر ناصره به خلاف قیاس . (از المنجد) (از اقرب الموارد). || منسوب است به نصران . (منتهی الارب ). || آن که پیرو دین عیسی مسیح است . (از المنجد). ترسا. (دهار) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 100). عیسوی مذهب ، چر
نصرانی گدازلغتنامه دهخدانصرانی گداز. [ ن َ گ ُ ] (نف مرکب ) که با مسیحیان به خشونت و جور رفتار کند : بود شاهی در جهودان ظلم سازدشمن عیسی و نصرانی گداز.مولوی .
علی نصرانیلغتنامه دهخداعلی نصرانی . [ ع َ ی ِن َ ] (اِخ ) ابن نصر نصرانی . مشهور به ابن طیب و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی (ابن نصر نصرانی ) شود.
ابراهیم بن عبداﷲ نصرانیلغتنامه دهخداابراهیم بن عبداﷲ نصرانی . [ اِ م ِ ن ِ ع َ دِل ْ لا هَِ ن َ ] (اِخ ) یکی از نَقَله و مترجمین از دیگر زبانها به عربی . ابوزکریا یحیی بن عدی گوید از ابراهیم فص سوفسطیقا و فص خطابه و فص الشعر را بنقل اسحاق به پنجاه دینار خریدن خواستم و او نفروخت و نزدیک مردن خود هر سه را بسوخت .
نصرانیتلغتنامه دهخدانصرانیت . [ ن َ نی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) مسیحیت . دین نصاری . نصرانیة. || نصرانی بودن . بر دین عیسی بودن . رجوع به نصرانیة شود.
نصرانیةلغتنامه دهخدانصرانیة. [ ن َ نی ی َ ] (ص نسبی ) تأنیث نصرانی است . (منتهی الارب ). رجوع به نصرانی شود. || (ع مص جعلی ، اِمص )دین نصاری . (آنندراج ). عیسویت . مسیحیت . دین عیسی . دین نصرانی . دین ترسائی . || ترسائی . (مهذب الاسماء). مسیحی بودن . ترسامذهب بودن . نصرانی بودن .
نصرانی گدازلغتنامه دهخدانصرانی گداز. [ ن َ گ ُ ] (نف مرکب ) که با مسیحیان به خشونت و جور رفتار کند : بود شاهی در جهودان ظلم سازدشمن عیسی و نصرانی گداز.مولوی .
نصرانیتلغتنامه دهخدانصرانیت . [ ن َ نی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) مسیحیت . دین نصاری . نصرانیة. || نصرانی بودن . بر دین عیسی بودن . رجوع به نصرانیة شود.
نصرانیةلغتنامه دهخدانصرانیة. [ ن َ نی ی َ ] (ص نسبی ) تأنیث نصرانی است . (منتهی الارب ). رجوع به نصرانی شود. || (ع مص جعلی ، اِمص )دین نصاری . (آنندراج ). عیسویت . مسیحیت . دین عیسی . دین نصرانی . دین ترسائی . || ترسائی . (مهذب الاسماء). مسیحی بودن . ترسامذهب بودن . نصرانی بودن .
ابراهیم بن عبداﷲ نصرانیلغتنامه دهخداابراهیم بن عبداﷲ نصرانی . [ اِ م ِ ن ِ ع َ دِل ْ لا هَِ ن َ ] (اِخ ) یکی از نَقَله و مترجمین از دیگر زبانها به عربی . ابوزکریا یحیی بن عدی گوید از ابراهیم فص سوفسطیقا و فص خطابه و فص الشعر را بنقل اسحاق به پنجاه دینار خریدن خواستم و او نفروخت و نزدیک مردن خود هر سه را بسوخت .
ابراهیم بن عیسی النصرانیلغتنامه دهخداابراهیم بن عیسی النصرانی . [ اِ م ِ ن ِ سَن ْ ن َ ] (اِخ ) از ظرفاء کُتّاب و ادبای آنان . کتاب اخبارالخوارج و کتاب الرسائل از اوست . (ابن الندیم ).
علی نصرانیلغتنامه دهخداعلی نصرانی . [ ع َ ی ِن َ ] (اِخ ) ابن نصر نصرانی . مشهور به ابن طیب و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی (ابن نصر نصرانی ) شود.