نطوللغتنامه دهخدانطول . [ ن َ ] (ع اِ) آب جوشانیده به داروها که بر عضو ریزند. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از غیاث اللغات ). آبی که در وی داروها جوشانیده باشند و به روی عضوی ریزند. (ناظم الاطباء). عبارت از چیزی باشد که در آب جوشانیده باشند و بر اعضا ریزند. (اختیارات بدیعی ). داروها را گویند
نطوللغتنامه دهخدانطول . [ ن ُ ] (ع مص ) برعضو ریختن آبی که به دواها جوشانیده باشند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). آب جوشانیده به داروها در کوزه کرده اندک اندک چکانیدن بر سر مریض . (از منتهی الارب ).
نطولفرهنگ فارسی معین(نَ) [ ع . ] (اِ.) آبی که در آن داروها بجوشانند و عضوی را که مبتلی به مرضی است با آن شستشو دهند.
نثوللغتنامه دهخدانثول . [ ن َ ] (ع ص ) امرأة نثول ؛ زن که اکثر گوشت پاره پاره در دیگ اندازد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). زنی که گوشت را پاره پاره کرده در دیگ اندازد. (ناظم الاطباء).
نئطللغتنامه دهخدانئطل . [ ن ِءْ طِ ] (ع اِ) آفت سخت . (ناظم الاطباء). رجوع به نَیطَل شود. || (ص ) مصاحب زیرک . (ناظم الأطباء). رجوع به نَیطَل شود.
نیتللغتنامه دهخدانیتل . [ ن َ ت َ ] (اِخ ) دهی است از توابع کجور بخش مرکزی شهرستان نوشهر. در 6هزارگزی جنوب غربی کجور، در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 225 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و رودخانه ٔ محلی ، محصولش غلات و ارزن
بختگاولغتنامه دهخدابختگاو. [ ب ُ ] (اِ) آب نیم گرم مطبوخ بعضی داروها که به آرامی به روی سر بریزند. (ناظم الاطباء). اسپرم آب . نطول . و آن دوائی چند است که باهم بجوشانند و بدن بیمار را بدان بشویند. (برهان قاطع) (آنندراج ). و رجوع به نطول شود.
اسپرم آبفرهنگ فارسی معین(اِ پَ رَ) (اِمر.) آبی که پاره ای داروها را در آن جوشانند و بدن بیماران را بدان شویند؛ حمام دوایی ، نطول ، بخت گاو نیز گویند.
بختکارلغتنامه دهخدابختکار. [ ب ُ ] (اِ) نطول . دوائی است چند که باهم بجوشانند و بدن بیمار را بدان بشویند. (انجمن آرای ناصری ). اما این لغت به این صورت مصحف بختگاوست . و رجوع به بختگاو شود.
اسپرم آبلغتنامه دهخدااسپرم آب . [ اِ پ َ رَ ] (اِ مرکب ) ادویه ای باشد که در آب بجوشانند و بدن بیمار را بدان بشویند و آنرا پخته گاو نیز گویند و به تازی نطول نامند. (جهانگیری ). داروهای به آب جوشانیده باشد که بیماران را بدان بشویند. (برهان ) (سروری ). بختگاو.
اسیرم آبلغتنامه دهخدااسیرم آب . [ اَ رَ ] (اِ مرکب ) داروی چندی است که اطبا در آب جوشانند و بدن بیمار رابدان شویند و آن را بعربی نطول خوانند، و ظاهراً این لغت با لغت اسپرم آب که قبل ازین مذکور شد تصحیف خوانی شده . (برهان ) (هفت قلزم ). رجوع به اسپرم آب شود.
خنطوللغتنامه دهخداخنطول . [ خ ُ ] (ع اِ) نره . || شاخ دراز چارپایان . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).