نعوظلغتنامه دهخدانعوظ. [ ن ُ ] (ع مص ) برخاستن نره ٔ کسی . (از منتهی الارب ). برخاستن و راست شدن ذکر. (از متن اللغة). قیام الذکر. (تاج المصادر بیهقی ). برپای شدن مردی . برخاستن قضیب . (یادداشت مؤلف ). نَعظ. نَعَظ. (متن اللغة) (منتهی الارب ). رجوع به نعظ شود. || (اِمص ) استادگی ذکر. (غیاث الل
نعوظ ماناpriapismواژههای مصوب فرهنگستانماندن آلت در حالت نعوظ به مدت طولانی بعد از انجام عمل جنسی یا بدون تحریک جنسی
کژکاری نعوظیerectile dysfunction, male erectile disorderواژههای مصوب فرهنگستانکاستی یا نبود توانایی رسیدن به نعوظ
نعوظ ماناpriapismواژههای مصوب فرهنگستانماندن آلت در حالت نعوظ به مدت طولانی بعد از انجام عمل جنسی یا بدون تحریک جنسی
شاخص بینالمللی کارکرد نعوظinternational index of erectile function, IIEFواژههای مصوب فرهنگستانشاخصی چندبُعدی برای ارزیابی کژکاری نعوظی