نفثةلغتنامه دهخدانفثة. [ ن َ ث َ ] (ع اِ) یکی نفث است . (از اقرب الموارد). رجوع به نفث شود. || دمیدگی . || دمیدگی افسونگر و دم دهنده . (ناظم الاطباء). || انداخته شده . (یادداشت مؤلف ). || کلام . (یادداشت مؤلف ).
نفطهلغتنامه دهخدانفطه . [ ن َ طِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خالصه ٔ بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه ، در 26هزارگزی شمال غربی کرمانشاه ، در دشت سردسیری واقع است و 148 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ قره سوتأمین می شود. محصولش غلات
نفطةلغتنامه دهخدانفطة. [ ن َ طَ / ن ِ طَ / ن َ ف ِ طَ ] (ع اِ) آبله ٔ دست . (مهذب الاسماء). آبله . (غیاث اللغات ) (بحر الجواهر) (دهار)(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). چیچک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
نفطةلغتنامه دهخدانفطة. [ ن ُ ف َ طَ ] (ع ص ) سخت خشمناک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). که زود خشمگین گردد. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). آنکه گونه ٔ وی از خشم سرخ می گردد. (ناظم الاطباء) (از متن اللغة).
نفیتةلغتنامه دهخدانفیتة. [ ن َ ت َ ] (ع اِ) آشی است از آرد و جز آن که به آب یا شیر ترتیب دهند، سطبرتر از سخینه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). کاچی . (بحر الجواهر) (یادداشت مؤلف ) (مهذب الاسماء).
ساقاطلغتنامه دهخداساقاط. (اِ) کارد تیز : رنود کارد و ساقاط کشیدند و خون خلقی از منتمیان درگاه بهرکوی و ساباط بر زمین ریختند. (نفثة المصدور زیدری ص 44).
نفثةلغتنامه دهخدانفثة. [ ن َ ث َ ] (ع اِ) یکی نفث است . (از اقرب الموارد). رجوع به نفث شود. || دمیدگی . || دمیدگی افسونگر و دم دهنده . (ناظم الاطباء). || انداخته شده . (یادداشت مؤلف ). || کلام . (یادداشت مؤلف ).
پور سینالغتنامه دهخداپور سینا. [ رِ ] (اِخ ) مراد ابوعلی حسین بن عبداﷲبن سینا حکیم مشهور است : من مقیم دهر و عقل از نفثة المصدور من مایه ٔ احیای روح پور سینا ساخته . جلال الدین فریدون .رجوع به ابن سینا شود.