نماملغتنامه دهخدانمام . [ ن َم ْ ما ] (ع ص ) سخن چین . (منتهی الارب )(آنندراج ) (دهار) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). غماز. (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). کسی که آنچه از دیگران درباره ٔ شخصی بشنود به گوش او برساند. (فرهنگ فارسی معین ). بائع. ساعی . واشی . مؤاثی . نَمّاس . نَمّ
نمایملغتنامه دهخدانمایم . [ ن َ ی ِ ] (ع اِ) نمائم . ج ِ نمیمة. رجوع به نمیمة شود : به نمایم اضداد و مکاید حساد بدان رسید که در دست ناصرالدین شهید شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 357).
نماپیامvideo messageواژههای مصوب فرهنگستاننماتکهای (video clip) کوتاه، معمولاً در حد 30 ثانیه، که تلفنهای همراه هوشمند یا دیگر افزارههای همراه میتوان ارسال یا دریافت کرد
نمامالغتنامه دهخدانماما. [ ن َ ] (اِ) به لغت یونانی به معنی سوسنبر باشد و آن نوعی از نعناع است و به عربی نمام الملک خوانند. (برهان قاطع) (آنندراج ). نَمّام . نمام الملک . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
نمامةلغتنامه دهخدانمامة. [ ن َم ْ ما م َ ] (ع اِ) گیاهی که به فارسی پودنه گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به نَمّام شود. || (ص ) تأنیث نَمّام به معنی سخن چین . رجوع به نَمّام شود.
نمامیلغتنامه دهخدانمامی . [ ن َم ْ ما ] (حامص ) غمازی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). غمز. سعایت . سخن چینی .
نمامالغتنامه دهخدانماما. [ ن َ ] (اِ) به لغت یونانی به معنی سوسنبر باشد و آن نوعی از نعناع است و به عربی نمام الملک خوانند. (برهان قاطع) (آنندراج ). نَمّام . نمام الملک . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
نمامةلغتنامه دهخدانمامة. [ ن َم ْ ما م َ ] (ع اِ) گیاهی که به فارسی پودنه گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به نَمّام شود. || (ص ) تأنیث نَمّام به معنی سخن چین . رجوع به نَمّام شود.
نمامیلغتنامه دهخدانمامی . [ ن َم ْ ما ] (حامص ) غمازی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). غمز. سعایت . سخن چینی .