ترجمه مقاله

نماینده

na(e,o)māyande

۱. نشان‌دهنده.
۲. (اسم، صفت فاعلی) (سیاسی) کسی که از طرف کس دیگر برای مذاکره در امری یا انجام دادن کاری معین شده باشد؛ وکیل؛ نایب.
۳. علامت؛ نشانه.

۱. عامل، قایممقام، کارگزار، مباشر
۲. وکیل
۳. شاخص، نمودار

ترجمه مقاله