نمدماللغتنامه دهخدانمدمال . [ ن َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشت بسطام بخش قلعه نو شهرستان شاهرود، در 3هزارگزی جنوب قلعه نو واقع است و 210 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و بنشن و لبنیات ، شغل مردمش زراعت و گله داری
نمدماللغتنامه دهخدانمدمال . [ ن َ م َ ] (نف مرکب ) آنکه به مالیدن نمد مباشرت کند. (آنندراج ). آنکه نمد می مالد. (ناظم الاطباء). آنکه از پشم آمیخته با آشی نمد مالد. لَبّاد. نمدگر. نمدساز. (یادداشت مؤلف ) : گر سقرلاط تو را هست و نمد می پوشی سردی است این به نمدمال
نمدمالیلغتنامه دهخدانمدمالی . [ ن َ م َ ] (حامص مرکب ) شغل نمدمال . عمل نمدمال . || (اِ مرکب ) دکان یا کارخانه ٔ نمد مالیدن . کارگاه نمدسازی .
نمدمالیلغتنامه دهخدانمدمالی . [ ن َ م َ ] (حامص مرکب ) شغل نمدمال . عمل نمدمال . || (اِ مرکب ) دکان یا کارخانه ٔ نمد مالیدن . کارگاه نمدسازی .
لبادلغتنامه دهخدالباد. [ ل َب ْ با ] (ع ص ) نمدساز. (منتهی الارب ). نمدگر. نمدمال . استاد نمدمال . (برهان ). || نمدفروش . (مهذب الاسماء).
نمدسازلغتنامه دهخدانمدساز. [ ن َ م َ ] (نف مرکب ) لَبّاد. (منتهی الارب ). کسی که نمدمی سازد. (ناظم الاطباء). نمدمال . نمدگر : نمدسازان که پشمینه فروشندبهای رومی و کتان چه دانند.نظام قاری .
نمدمالیلغتنامه دهخدانمدمالی . [ ن َ م َ ] (حامص مرکب ) شغل نمدمال . عمل نمدمال . || (اِ مرکب ) دکان یا کارخانه ٔ نمد مالیدن . کارگاه نمدسازی .