ترجمه مقاله

نمکی

namaki

۱. بانمک؛ نمک‌دار: غذای نمکی.
۲. (صفت نسبی) [عامیانه، مجاز] ملیح؛ زیبا.

شور، نمکدار، نمکسود، نمکین ≠ بینمک

ترجمه مقاله