نهشتفرهنگ فارسی عمید۱. = نهشتن۲. (زمینشناسی) موادی که بهوسیلۀ آب یا باد از محلی به محل دیگر حمل و در آنجا انباشته میشود.
نهشتdeposition 1واژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که ازطریق آن گازهای کمیاب یا ذرات از جوّ به سطح زمین منتقل میشوند
نهصدلغتنامه دهخدانهصد. [ ن ُ ص َ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) نه دفعه صد. (ناظم الاطباء). تسع مائة. نماینده ٔ آن در ارقام هندسیه 900 و در حساب جمل «ظ» باشد. (یادداشت مؤلف ).
نهصدگویش اصفهانی تکیه ای: nohsad طاری: nohsây طامه ای: nohsad طرقی: nohsây کشه ای: nohsây نطنزی: nohsad
نهصدگویش کرمانشاهکلهری: nu:sad گورانی: nu:sad سنجابی: nu:sad کولیایی: nu:sad زنگنهای: nu:sad جلالوندی: nu:sad زولهای: nu:sad کاکاوندی: nu:sad هوزمانوندی: nu:sad
نهشتنلغتنامه دهخدانهشتن . [ ن ِ هَِ ت َ ] (مص ) نهادن . گذاشتن . نهستن . (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نشاندن . نصب کردن . (ناظم الاطباء).
نهشتنلغتنامه دهخدانهشتن . [ ن ِ هَِ ت َ ] (مص ) نهادن . گذاشتن . نهستن . (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نشاندن . نصب کردن . (ناظم الاطباء).
برهمنهشتsuperpositionواژههای مصوب فرهنگستاناصلی که بر پایۀ آن لایههای باستانی از پایین به بالا توالی قدیم به جدید نهشتهها را نشان میدهد متـ . اصل برهمنهشت law of superposition
بسترنهشتbenthic depositواژههای مصوب فرهنگستاننهشتههای ناشی از فرسایش طبیعی یا فرایندهای زیستی یا تخلیۀ فاضلاب انباشته در کف دریاچه یا دریا یا مخازن آب که ممکن است در آنها مواد آلی نیز وجود داشته باشد
رونهشتoverlyingواژههای مصوب فرهنگستانوضعیت قرار گرفتن بافتی که دقیقاً بالای بافت قدیمتر و مماس بر آن است و نشان میدهد بافت جدیدتر بلافاصله پس از بافت قدیمتر شکل گرفته است
الکترونهشتelectrodeposition, electrocoatingواژههای مصوب فرهنگستاننشاندن رنگ باردارشده به روش الکتریکی بر روی سطح رسانای دارای بار مخالف