ترجمه مقاله

نهفت

na(e,o)hoft

۱. = نهفتن
۲. (موسیقی) گوشه‌ای در دستگاه نوا.
۳. (صفت) [قدیمی] پنهان؛ مخفی: ◻︎ به خراد برزین جهاندار گفت / که این نیست بر مرد دانا نهفت (فردوسی۱: ۲/۱۷۱۵).
۴. (اسم) [قدیمی] خفا؛ خلوت.
۵. (اسم) [قدیمی] داخل.
۶. (اسم) [قدیمی] پناهگاه: ◻︎ که تا زنده‌ام چرمه جفت من است / خم چرخ گردان نهفت من است (فردوسی: ۱/۱۸۵).
۷. (اسم) [قدیمی] جای مخفی.
۸. (اسم) [قدیمی] جای خوابیدن.
۹. (اسم) [قدیمی، مجاز] قبر.
۱۰. (اسم) [قدیمی، مجاز] حرم‌سرا: ◻︎ مر این سه گرانمایه را در نهفت / بباید همی شاهزاده سه جفت (فردوسی: ۱/۹۵).
۱۱. (اسم) [قدیمی، مجاز] انبار.
۱۲. (اسم) [قدیمی، مجاز] خزانه.
۱۳. (قید) [قدیمی] به‌طور پنهانی.

ترجمه مقاله