نواختهلغتنامه دهخدانواخته . [ ن َ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) تسلی داده شده . دستگیری شده . مهربانی کرده شده . (ناظم الاطباء). نوازش کرده شده . مورد نوازش و اکرام و تفقد قرارگرفته . نعت مفعولی از نواختن است . رجوع به نواختن شود.- نواخته داشتن </spa
ناهیختهلغتنامه دهخداناهیخته . [ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) ناآهخته . ناهخته . نیاهیخته . مقابل آهیخته . رجوع به آهیخته شود.
یک نواختیلغتنامه دهخدایک نواختی . [ ی َ / ی ِ ن َ ] (حامص مرکب ) یک دستی . همواری . (یادداشت مؤلف ). رجوع به همواری و یک دستی شود.
قیژکواژهنامه آزادقیژک یا قیچک از سازهای زهی موسیقی ایرانی است که مانند کمانچه با آرشه نواخته می شود. قیژک در سیستان و بلوچستان نواخته می شده است
نانواختهلغتنامه دهخدانانواخته . [ ن َ ت َ /ت ِ ] (ن مف مرکب ) نوازش ناشده . نوازش ندیده . || نانوازیده . مقابل نواخته . رجوع به نواخته شود.
دلنواختهلغتنامه دهخدادلنواخته . [ دِ ن َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نواخته دل . || (نف مرکب ) که دل را بنوازد. دلنواز : بر سر سرو بانگ فاختگان چون طرب رود دلنواختگان .نظامی .
نانواختهلغتنامه دهخدانانواخته . [ ن َ ت َ /ت ِ ] (ن مف مرکب ) نوازش ناشده . نوازش ندیده . || نانوازیده . مقابل نواخته . رجوع به نواخته شود.