لغتنامه دهخدا
ناصب . [ ص ِ ](ع ص ) برپا و قائم کننده . (آنندراج ) (غیاث اللغات ).برپای دارنده . قائم کننده . نصب نماینده . (ناظم الاطباء). آنکه چیزی را نصب و برپا می کند و می افرازد. || دشمن دارنده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ). آنکه متدین به بغض علی بن ابی طالب علیه السلام با